فیلم هیولای درون که در یک مزرعه دور افتاده در اسکاتلند اتفاق می افتد، داستانی رازآلود از دگرگونی تاریک ویلوی 10 ساله و خانواده اش را روایت می کند. ویلو در هر ماه کامل شاهد اتفاقات عجیبی است و می بیند که پدرش به جنگل های عمیق می رود. کیت هرینگتون از سریال بازی تاج و تخت نقش پدر ملایم اما متزلزل، ویلیام را بازی می کند که با نیروهای درونی ای مبارزه می کند که حتی خودش هم نمی تواند درک کند. ویلو احساس می کند که بزرگسالان حقایق حیاتی را پنهان می کنند و زمزمه های «تغییر» و ناگفته ها را از زبان والدینش می شنود. ویلو که بیشتر از سن و سالش می فهمد، به تنهایی می تواند اختلالات خانواده را رمزگشایی کند. وقتی ویلو ریسک می کند و در یک شب مهتابی والدینش را تعقیب می کند، با آشکار شدن وحشت های دنیای واقعی، دنیای او دگرگون می شود.
فیلم The Beast Within ثابت می کند که یک فیلم با ریتم آهسته اما ظریف می تواند به اندازه یک فیلم شوک آور، عصبی کننده باشد. کارگردانی جوی فارل و شخصیت های مرکزی و نقش آفرینی های متعهدانه، این فیلم را در سرتاسر داستان مبهم و عجیب خود کاملاً تحت تأثیر قرار می دهد. اگرچه این فیلم برای کسانی که به دنبال ترس های شوک آور و هیجانی هستند، مناسب نیست، اما موفق می شود بینندگان را عمیقاً به معضل وحشتناک این خانواده بکشاند. برای طرفداران ترس روانی و افشاگری های غم انگیز، شک نداریم که فیلم هیولای درون، آنها راضی خواهد کرد. کارگردان فارل ما را به طرز ماهرانه ای در میان داستانی تیره راهنمایی می کند و به تخیل اجازه می دهد شکاف ها تصاویر فیلم را پر کنند. از عمارت ویران گرفته تا دکورهای قدیمی، ریتم خلاقانه این فیلم، ما را در دنیایی به همان اندازه متقاعد کننده و ناراحت کننده غرق می کند. این فیلم همچون یک شمع آهسته می سوزد اما هر لحظه حس ناراحت کننده ای را به شما القا می کند.