«وینتر سوناتا» یا «زمستان سوناتا » با نقل مکان و جابجائی«جون سانگ» به مدرسه جدید شروع میشود کسی که برای یافتن پدر واقعی خود به این شهر و مدرسه جدید آمده .او پسری کم حرف و بسیار محجوب است. بعد از ورود «جون سانگ» به مدرسه جدید به علت ظــاهر مطــلوبی که داردمورد توجه دخترهای کلاس قرار میگرداما سردی رفتارش همه را دلسرد میکند.در این بین او عاشق دختری به نام یوجین می شود که او نیز به سردی و غرور شهرت دارد.اما عشق بین ایندو با تصادف جون سانگ پیچیده میشود.جون سانگ که تمام حافظــه خود را از دست داده توسطــ مادرش به آمریکا برده میشود و در آنجا زندگی جدیدی با هویت دیگری را شروع میکند.بعد از 10 سال که به عنوان یک آرشیتکت موفق به کــــــره برمیگردد به صورت تصادفی یوجین را میبیندو...